چهارم روز مجلس تازه کردند
غناها را بلند آوازه کردند
به بخشیدن در آمد دست دریا
زمین گشت از جواهر چون ثریا
ملک چون شد ز نوش ساقیان مست
غم دیدار شیرین بردش از دست
طلب فرمود کردن باربد را
وزو درمان طلب شد درد خود را